سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه ی الکترونیکی دانشجویان مازاد

از: قندعسل  دوشنبه 87/5/21  ساعت 1:19 عصر  

طنز

همسر آینده ام!

می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.

اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی!

اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!

اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به خاطر این است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!

اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!

اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!

و بالاخره...

اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است.

***************************

یکی از بزرگان حکایت کند / اگر یک نفر نیمه شب چت کند / و با فرد بیگانه صحبت کند / و کم کم به چت کردن عادت کند / و یک ساعتش را سه ساعت کند / و هر شب به فردی محبت کند /به افراد قبلی خیانت کند /و با بی خیالی جنایت کند / نه حدّ و حدودی رعایت کند / و اچ آی وی ِ خویش مثبت کند /و این قصه را پر حرارت کند /برای رفیقش روایت کند /چنانکه رفیقش حسادت کند / و او هم رود نیمه شب چت کند ———- یعنی واقعا نشستی تا آخرشو خوندی!!!!!!؟

********************

بازنویسی فیلمنامه سنتوری

بر اساس این فیلمنامه اصلاح شده، علی سنتوری که یک نوازنده و آهنگساز معتاد است، پس از ورود به خانه پدری که در هنگام برپایی روضه مادرش می باشد، تحت تاثیر مواعظ روضه خوان قرار می گیرد و به جای جار و جنجال و طلب پول، در پای منبر ایشان می نشیند. او که به شدت تحت تاثیر سخنان واعظ قرار گرفته، سعی می کند که زندگی خود را اصلاح کند. علی سنتوری سپس به خانه خود رفته و تمام لوازم لهو و لعب (سازهای) خود را می شکند و به این ترتیب جواز ورود به خانه مادری را می یابد. او سپس با شرکت مداوم در جلسات روضه موفق به ترک اعتیاد شده و پس از اندکی با یکی از دختران محجبه که بطور مداوم در روضه شرکت می کند (طاهره خانم صبیه حاج مرتضی سیمانی)، ازدواج می کند.او سپس در حجره پدرش حاج آقا بلورچی مشغول به کار می شود و پس از کسب شرایط لازم به عضویت حزب موتلفه اسلامی درآمده و سرانجام به توصیه یکی از اعضای بلندپایه این حزب به هنر والا و فاخر نوحه خوانی رو می آورد و در این راه به موفقیت های شایانی می رسد...


نظرات شما ()

از: قندعسل  دوشنبه 87/5/21  ساعت 12:15 صبح  

عروسک ملی

دادستان کل کشور نسبت به ورود عروسک های باربی به داخل کشور نامه ی اعتراض آمیزی به معاون اول رئیس جمهور نوشته اند. به علت اهمیت موضوع ما هم با ارائه چند پیشنهاد برای تولید عروسک ملی به ارائه مشخصاتی از این عروسک پرداختیم که عبارتند از:

1- نام پیشنهادی برای این عروسک «کلثوم ننه» است. (باجی صغرا و دده کبری گزینه های بعدی هستند)
2- این عروسک باید مجهز به چادر ملی (عربی سابق!) باشد تا خدای ناکرده چشم و گوش دختران پنج شش ساله ایرانی باز نشود.
3- برخی از گونه های گران قیمت این عروسک باید سخنگو باشند، اما به جای گفتن جملات بی ربطی مثل "دوستت دارم"، "مامان جون بیا پیشم"، "عروسک قشنگ من قرمز پوشیده"... شعائر مناسبی نظیر "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"، "غارتگر بیت المال اعدام باید گردد" و "سوسولا کوشن تو سوراخ موشن!" را تکرار کند.
4- لوازم الکتریکی مناسبی جهت محافظت کلثوم ننه باید تدارک دیده شود. مثلا در زیر لباس آن مدارهای فشارقوی کار گذاشته شود تا چنانچه از سوی پسر بچه های کنجکاو، قصد خلع لباس مشارالیها شد، به کار افتاده و با وارد نمودن شوک مناسب، از همین سن به آنها هشدار و آمادگی لازم برای "طرح امنیت اجتماعی" داده شود.
5- طی بخشنامه های شداد و غلاظی به تمام ارگان ها و مکان هایی که احتمال استعمال کلمه ضد فرهنگی "باربی" وجود دارد، دستور داده شود که از استعمال آن خودداری و یا به جای آن از کلمه جایگزین استفاده شود. به خصوص در اماکن ورزشی و یا موسسات لاغری ویژه بانوان باید بجای عباراتی نظیر "وای نشناختمت... چقدر وزن کم کردی... باربی شدی!" از عباراتی نظیر"وای نشناختمت... چقدر وزن کردی...کلثوم ننه شدی!" استفاده شود.
6- طرحی ضربتی با عنوان "افزایش ضریب امنیت اجتماعی در مهدکودک ها و کودکستان ها" با مشارکت نیروهای زبده اجرا شود و در مورد متخلفینی که اقدام به استعمال باربی کرده اند؛ اعمال قانون شود. (البته با توجه به علاقه این قبیل متخلفین به کلاه بوقی، استثنائا توصیه می شود از گذاشتن کلاه بوقی بر سرآنها و چرخاندن در خیابان ها که یکی از جزئیات لاینفکِ "اعمال قانون" است، صرفنظر شود!)


نظرات شما ()

از: قندعسل  دوشنبه 87/5/21  ساعت 12:14 صبح  

طرز تهیه یک فیلم ایرانی

1. محمدرضا گلزارِ بزک کرده(یک عدد کامل)
2. مهناز افشار و الناز شاکردوست به میزان کافی
3. نیروی آموزش دیده برای دست و پا زدن در پشت صحنه
4.تجهیزات اعم از دوربین، نور، صدا، حرکت!

روش تهیه:
قبل از شروع- محمدرضا گلزار را در اتاق گریم خوب ورز می‌دهیم. کمی به‌اش پیاز می‌مالیم و می‌اندازیم‌ش جلوی دوربین(در اینجا خانم‌ها و آقایان وبلاگ‌نویس دقت داشته باشند که میزان پیاز مالیده شده باید به حدی باشد که اشک از چشمان گلزار جاری شود. او شکست عشقی خورده و علت این شکست و ضربه سنگین روحی به او خانواد
ه دختر مورد علاقه او بوده است. اگر فرد مونثِ طرفدار گلزار که در حال تماشای فیلم است با گلزار احساس همذات پنداری پیدا کرد و با خودش گفت: آخی بمیرم، اگه من به جای دختره بودم خانوادم از خداشون هم بود! مشخص می‌شود که میزان پیاز مالیده شده بسیار خوب بوده و به مرحله بعد می‌رویم)
حدود 10 دقیقه می‌گذاریم تا گلزار با شعله ملایم جلوی دوربین حسابی جا بی‌افتد. سپس مهناز افشار را با مقدار متنابهی ناز و عشوه و کرشمه- درسته به محمدرضاگلزار اضافه می‌کنیم، شعله زیر گاز را زیاد می‌کنیم کمی نمک و فلفل می‌زنیم و این مغلمه را تا زمانی که ببننده دچار غش و ضعف شود هَم می‌زنیم. شعله زیر گاز را کم می‌کنیم و الناز شاکردوست را به آرامی اضافه می‌کنیم و در همین حال به هم زدن ادامه می‌دهیم تا الناز شاکردوست حسابی با مواد قبلی مخلوط شود. دیگر تقریباً آماده است. جهت تزئین می‌توانید از حسام نواب صفوی و حمید گودرزی بر حسب سلیقه استفاده کنید. نوش جان‌تان!

 

 


نظرات شما ()

از: سپهر  یکشنبه 87/5/20  ساعت 12:18 عصر  

المپیک بعدی مال مایه یره.

یکی ازمسئولان بلند پایه ی شهر مشهد که اصرارکرد نامش فاش نشود،ازبرگزاری بازی های المپیک 2012 در مشهد خبرداد.به گزارش خبرگزاری دانشجویان مازاد،ایشان طی اطلاعیه ای ازمردم مشهد خواست تاهرچه زودترشهرراتخلیه کنند تا بتوانیم برای 4 سال دیگردهکده ی المپیک مشهد رااحداث کنیم.

 

 

وی درپاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی براین که چگونه می شود تعدادزیادی ورزشکارملی،خبرنگاران رسانه ای دنیاومسافرانی که بانژادهاوفرهنگ های مختلف برای تماشای مسابقات به دهکده ی المپیک سفرمیکنند،درشهری مانندمشهد مستقرشوند،گفت:

بیشین بینیم بابا.ماسالانه به 12 میلیون زائرو3میلیون مجاور،کلیه امکانات اولیه زندگی ازقبیل آب آشامیدنی و(متعاقبا)سرویس بهداشتی ارائه میدهیم.این درحالی است که کلیه افرادمستقردردهکده بیشتراز1میلیون نفر نمی شوند.

ایشان افزودند برای اجرای مراسم افتتاحیه نیزقصدداریم قراردادی رابا دانشگاه آزادمنعقد کنیم تاتعدادی ازدانشجویان هنرهای زیبا رابرای اجرای حرکات موزون به خدمت بگیریم.

وی افزود این پروژه بااعتباری بالغ بر 2000000000000000000000000000 ریال بابکارگیری متخصصان ایرانی وهمچنین کشورهای همسایه ازجمله افغانستان، تا 4 سال دیگر به بهره برداری خواهدرسید.

وی خاطرنشان کرد امکاناتی که تا4 سال دیگرباید برای المپیک 2012 مهیا کنیم به شرح زیر است:

5 ورزشگاه سرپوشیده مجهزطبق آخرین استانداردهابا گنجایش 150هزارنفر.

5 سالن ورزشی سرپوشیده باگنجایش 20هزارنفر

2 پیست مجهزاسکی که احتمالا در کوههای آب وبرق کلنگ می خورند.

5000 تاکسی مجهزبرای جابه جایی مسافران دردهکده ی المپیک.

...وصدهاامکانات دیکر.

این مقام بلند پایه که همچنان روی پایه ی بلندی ایستاده بود، گفت:مابرای این پروژه هیچ مشکلی نداریم.تمامی نهادهای مربوطه باماهمکاری می کنند.فقط یک مشکل جزئی هست که گرچه نیازبه گفتن ندارداما به دلیل صداقتی که داریم باید عرض شوداین مشکل بودجه است که مردم نگران آن نباشند.درآینده ی نزیک حل خواهدشد.

 

 


نظرات شما ()

از: قندعسل  شنبه 87/5/5  ساعت 2:39 عصر  

خلوت دل

انگار هر سال که میگذره باید بیشتر من رو بشناسم...
اما جز خسران نیست...
نه من را شناختم نه خدای من را...

****************

سالهاست که آدمها مرگ را می بینند...
اما هیچ وقت فکرشم نمی کنن که یه روزی خودشون هم...
والسلام

 ****************

گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی گفتی : تو فرهـادی مگر؟

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟

گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟

 ****************

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد

چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ــی ز قفـس پریده باشد

پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند

چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد

من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم

که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد

عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید

نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد

اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند

به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.

 

                              (( صادق سرمد ))

***************************** 

می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم

نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم

یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.

نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.

می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.

 

                            ((برتولت برشت))

 

 


نظرات شما ()

از: قندعسل  شنبه 87/5/5  ساعت 1:19 صبح  

کاریکلماتور

غنچه ای که شکوفا نمی شود ، بهار را در خود احتکار کرده است.
وقتی صدایم را بلند می کنم ، کمر سکوتم رگ به رگ می شود.
یه نفر دلشو می بازه ، مربی اش رو از کار برکنار می کنه.
یکی از خوشحالی بال در میاره ، شکارچی شکارش می کنه.
یکی حواسشو جمع می کنه ، می بره جای دیگه پهن می کنه.
حواسم که پرت شد ، شیشه همسایه شکست.
به گلخانه رفتم تا یک بوته ی فراموشی بخرم.
یک کدو تنبل خریدم و آنرا به کلاس تقویتی فرستادم.
برای اینکه سر بسته حرف بزنم ، سرم را دستمال بستم.
سبیل گذاشتم تا حرفها را زیر سیبیلی رد کنم.
کفشم را در نمی آورم چون می ترسم کسی پا تو کفشم کند.
کفشم را می تکانم تا ریگی به کفشم نباشد.
برای اینکه از انسانیت بویی برده باشم انسانها را بو می کنم.
از مرحله پرت شدم پایم شکست

می خواست در مصرف عقل صرفه جویی کند،عاشق شد.

می خواست در مصرف عشق صرفه جویی کند،ازدواج کرد.

می خواست در مصرف سلولهای مغز صرفه جویی کند،سیاستمدار یک کشور جهان سومی شد.

منبع: caricalamature.blogspot.com


نظرات شما ()

از: قندعسل  یکشنبه 87/4/30  ساعت 1:12 عصر  

آخرین سفر

تشکیل پرونده برای یک سفر همیشگی

نام: انسان                    نام خانوادگی: آدمی زاد                    نام پدر: آدم                       نام مادر: حوا

لقب: اشرف مخلوقات                     نژاد: خاکی                    صادره: دنیا                   

ساکن: کهکشان راه شیری منظومه شمسی جنب کره ماه، کره زمین                    مقصد: برزخ

ساعت پرواز: هر وقت که خدا صلاح بداند                    

مقصد نهایی: بهشت اگر نشد جهنم

وسایل مورد نیاز:

1- دو متر پارچه سفید 2- عمل نیک 3- انجام واجبات و ترک محرمات 4- امر به معروف و نهی از منکر 5- دعای والدین و مومنین 6- نماز اول وقت 7- ولایت ائمه اطهار 8- اعمال صالح، تقوا و ایمان

توجه:

خواهشمند است برای رفاه خود خمس و زکات را قبل از پرواز پرداخت نمایید

از آوردن ثروت، مقام، منزل، ماشین حتی داخل فرودگاه جدا خودداری شود

حتما قبل از حرکت به بستگان خود توصیه کنید تا از آوردن دسته گل های سنگین و سنگ قبر گران و طلایی و مراسم پر خرج خودداری کنند

جهت یادگاری قبل از پرواز از اموال خود بین فرزندان و فقرا تقسیم نمایید

از آوردن بار اضافی از قبیل تهمت، غیبت، حق الناس و غیره خودداری شود

برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه شود

تماس و مراجعه به صورت شبانه روزی، رایگان و مستقیم و بدون وقت قبلی امکان پذیر است

در صورتی که قبل از پرواز به مشکلی برخوردید با شماره های زیر تماس حاصل نمایید:

186 سوره بقره، 45 سوره نسا، 129 سوره توبه، 55 سوره اعراف، 20 و 30 سوره طلاق

امیدواریم سفر آسوده ای در پیش داشته باشید

سرپرست کاروان: حضرت عزرائیل

برگرفته از وبلاگ: حرف دل

 


نظرات شما ()

از: قندعسل  جمعه 87/4/21  ساعت 8:6 عصر  

ایام تابستان

سلام دوستان، تعطیلات تابستون دیگه رسما شروع شده و همه می خوان از این روزها استفاده کنند و ما می خوایم به بررسی چند گروه از این افراد بپردازیم.

گروه اول افرادی هستند که همیشه در حال گردش و مسافرتند و یه چیزی تو مایه های مارکوپلو هستند باز خود این افراد به سه دسته تقسیم میشن:

دسته اول که به خیابون گردی (نوع مودبانه کلمه ولگردی) مشغولند این افراد دو هدف عمده رو دنبال می کنند یکی گذروندن وقت چه از طریق خرید و چه از طریق خوردن و هدف دیگرشون پیدا کردن دوست (البته با احتمال بالای 99 درصد از نوع جنس مخالف)است.

دسته دوم کسانی هستند که به ایرانگردی مشغولند و دسته سوم کسانی هستند که به جهانگردی می پردازند این افراد جز مایه داران محسوب میشن.

گروه دوم کسانی هستند که به کلاس های درسی مثل GIS می رن این افراد گلاب به روتون جز بچه خ.خ های کلاس به شمار می یان.

گروه سوم کسانی هستند که به سر کار می رن

گروه چهارم تلفیقی از سه گروه بالا هستند این افراد رو اکثر اوقات می توان تو خیابون دید چون این افراد معمولا برای خواب به خونه می رن.

 خوب دیگه هرکسی یک کاری انجام می ده.توی هر کدوم از این گروه ها که هستید امیدوارم تابستون خوبی داشته باشید. فعلا خداحافظ.


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عشقولانه های یک کودک
هموجوری
اوجوری نگانکن
دوستان
سیاوش قمیشی تمام نمی شود
با عرض معذرت از همه دختر پسر ها
آنجاکه لهجه ی مشهدی کولاک می کند.
یادش به خیر
در این بن بست
آْلبوم رگبار
[عناوین آرشیوشده]

سیاوش کد


فهرست


32588 :کل بازدید
0 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز

پیوندهای روزانه


درباره خودم


نشریه ی الکترونیکی دانشجویان مازاد
مدیر وبلاگ : سپهر[35]
نویسندگان وبلاگ :
قندعسل
قندعسل (@)[9]

بامزی
بامزی[0]
میکی موس
میکی موس (@)[0]

حسام
حسام (@)[10]

بابای قند عسل
بابای قند عسل (@)[1]


این نشریه توسط جمعی ازدانشجویان مازاددردانشگاه اداره می شود. ماهیچ وقت نتونستیم مثل بقیه باشیم.نتونستیم نقاب بزنیم ویه جورایی محبوب بشیم.همه مون سیاوشی هستیم وبه همین خاطر،هیچ وقت لای برگای کتابادنبال خودمون نمی گردیم.

لوگوی خودم


نشریه ی الکترونیکی دانشجویان مازاد

لینک دوستان


آرمانشهر
پیچک
هنرومردم
فانوش
شعرایرانی
ادب وموسیقی
شعرم.آرمان
استادشهریار
فریدون مشیری
سهراب سپهری
شعرنو
بزرگترین وبلاگ عکس درایران
بیاتودرگز(حتمادیدن کنید)
چشم شیدا
آقای صدا ابی(رسمی)

آوای آشنا


اشتراک


 

فهرست موضوعی یادداشت ها


انتخابات . شیرینی . عیدغدیر . کبدی .

آرشیو


اساتید
خودمون(شخصی)
شعر،نوشته
برگزیده هادرپارسی بلاگ

طراح قالب